ترجمه مقاله

فرو

فرهنگ فارسی عمید

۱. پایین، زیر، درون (در ترکیب با کلمۀ دیگر): فروافتادن، فروخوردن.
۲. (اسم، صفت) [قدیمی] پایین.
۳. (صفت) [قدیمی] حقیر؛ پست؛ کوچک.
ترجمه مقاله