عنقا
/'anqā/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. مرغی افسانهای که مظهر عزلت یا نایابی است: ◻︎ برو این دام بر مرغ دگر نه / که عنقا را بلند است آشیانه (حافظ: ۸۵۲).
۲. (موسیقی) سازی زهی با گردن دراز که امروزه از میان رفته است.
۳. (موسیقی) سازی بادی که امروزه از میان رفته است.
۴. سختی؛ بلا.
〈 عنقای مُغرب: [قدیمی] سیمرغ: ◻︎ کس نیاید به عشق بر پیروز / عشقْ عنقای مُغرب است امروز (سنائی۱: ۳۳۴).
۲. (موسیقی) سازی زهی با گردن دراز که امروزه از میان رفته است.
۳. (موسیقی) سازی بادی که امروزه از میان رفته است.
۴. سختی؛ بلا.
〈 عنقای مُغرب: [قدیمی] سیمرغ: ◻︎ کس نیاید به عشق بر پیروز / عشقْ عنقای مُغرب است امروز (سنائی۱: ۳۳۴).