ترجمه مقاله

ضایع

فرهنگ فارسی عمید

۱. تباه؛ بیکاره؛ بی‌فایده.
۲. [قدیمی] بی‌اعتبارشده.
⟨ ضایع شدن: (مصدر لازم)
۱. تباه شدن؛ نابود شدن.
۲. بیهوده شدن.
⟨ ضایع کردن: (مصدر متعدی) تباه کردن؛ نابود کردن.
⟨ ضایع گذاشتن: (مصدر متعدی) [قدیمی] فروگذاشتن؛ مهمل گذاشتن.
ترجمه مقاله