صلا
/salā/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
[قدیمی]
۱. دعوت گروهی از مردم برای غذا خوردن.
۲. آواز دادن؛ صدا زدن.
〈 صلا دادن (زدن، گفتن، دردادن): (مصدر لازم، مصدر متعدی) [قدیمی] آواز دادن مردم را برای طعام خوردن یا انجام دادن کاری؛ خواندن و دعوت کردن به چیزی یا امری: ◻︎ کمر بستم به عشق این داستان را / صلای عشق دردادم جهان را (نظامی۲: ۱۱۹).
۱. دعوت گروهی از مردم برای غذا خوردن.
۲. آواز دادن؛ صدا زدن.
〈 صلا دادن (زدن، گفتن، دردادن): (مصدر لازم، مصدر متعدی) [قدیمی] آواز دادن مردم را برای طعام خوردن یا انجام دادن کاری؛ خواندن و دعوت کردن به چیزی یا امری: ◻︎ کمر بستم به عشق این داستان را / صلای عشق دردادم جهان را (نظامی۲: ۱۱۹).