ترجمه مقاله

روترش

فرهنگ فارسی عمید

کسی که اخم کند و روی خود را درهم بکشد؛ ترش‌رو؛ ترش‌روی؛ عبوس؛ اخمو؛ اخم‌کرده.
ترجمه مقاله