ترجمه مقاله

رهرو

فرهنگ فارسی عمید

۱. آن‌که به ‌راهی می‌رود؛ رونده؛ راه‌رونده.
۲. (تصوف) [مجاز] سالک؛ زاهد؛ مرید.
۳. [قدیمی] مسافر.
⟨ رهرو ازل: (تصوف) [مجاز] سالک؛ طالب حق.
⟨ رهرو آخرت: [قدیمی، مجاز] کسی که از دنیا اعراض کرده و روی به آخرت دارد.
⟨ رهرو سحر: [قدیمی، مجاز] زاهد شب‌زنده‌دار.
ترجمه مقاله