26 فرهنگ

ذبیح

/zabih/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. مذبوح؛ گلوبریده‌شده.
۲. حیوانی که برای کشتن و قربانی کردن لایق باشد.
۳. گوسفند کشتنی.
۴. گوسفند قربانی.
۵. لقب اسماعیل پسر حضرت ابراهیم؛ ذبیح‌الله.