ترجمه مقاله

دژم

فرهنگ فارسی عمید

۱. افسرده؛ رنجور؛ دلتنگ؛ اندوهگین.
۲.خشمگین.
۳. آشفته.
۴. [مجاز] ویژگی چشمی که خمار است؛ چشم مست: ◻︎ دو نرگس دژمّ و دو ابرو به‌خم / ستون دو ابرو چو سیمین‌قلم (فردوسی: ۱/۱۹۲).
ترجمه مقاله