ترجمه مقاله

درشت

فرهنگ فارسی عمید

۱. [مقابلِ نرم] ناهموار؛ زبر؛ زمخت؛ خشن.
۲. چیزی که حجم آن از نوع خودش بزرگ‌تر باشد.
ترجمه مقاله