خو
/xo[w]/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
گیاه خودرو و هرزهای که میان باغچه و کشتزار سبز میشود: ◻︎ زمانی بدین داس گندمدرو / بکن پاک پالیزم از خار و خو (اسدی: ۲۶۳)، ◻︎ گر ایدونک رستم بُوَد پیشرو / نماند بر این بوموبر خار و خو (فردوسی: ۳/۲۵۳).
〈 خو کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] کندن گیاهان هرزه و خودرو از باغچه و کشتزار.
〈 خو کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] کندن گیاهان هرزه و خودرو از باغچه و کشتزار.