26 فرهنگ

خلم

/xelm/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. قهر؛ غضب؛ خشم: ◻︎ خلم بهتر از چنین حلم ای خدا / که کند از نور ایمانم جدا (مولوی: ۳۰۰).
۲. گِل چسبناک.