حقه
/hoqqe/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. نیرنگ؛ حیله.
۲. قوطی؛ ظرف کوچک که در آن جواهر یا چیز دیگر میگذارند.
۳. ظرف سفالی کوچکی که در سر وافور یا قلیان شیره میگذارند و تریاک یا شیره را به آن میچسبانند و دود میکنند.
〈 حقهٴ کاووس: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد: ◻︎ چو قند از حقهٴ کاووس دادی / شکر کالای او را بوس دادی (نظامی۱۴: ۱۸۰).
۲. قوطی؛ ظرف کوچک که در آن جواهر یا چیز دیگر میگذارند.
۳. ظرف سفالی کوچکی که در سر وافور یا قلیان شیره میگذارند و تریاک یا شیره را به آن میچسبانند و دود میکنند.
〈 حقهٴ کاووس: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد: ◻︎ چو قند از حقهٴ کاووس دادی / شکر کالای او را بوس دادی (نظامی۱۴: ۱۸۰).