اعتبار
/'e'tebār/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. اعتماد.
۲. قدر؛ منزلت.
۳. آبرو.
۴. (اقتصاد) حق خرید کالا یا استفاده از خدمات بدون پرداخت فوری پول.
۵. راستی؛ درستی.
۶. [قدیمی] چیزی یا کسی را با دیگری قیاس کردن.
۷. [قدیمی] چیزی را نیک انگاشتن و شگفتی کردن.
۸. [قدیمی] عبرت گرفتن؛ پند گرفتن.
۹. (اسم) (اقتصاد) مبلغی که در بودجه برای کارهای مشخص درنظر گرفته میشود.
۲. قدر؛ منزلت.
۳. آبرو.
۴. (اقتصاد) حق خرید کالا یا استفاده از خدمات بدون پرداخت فوری پول.
۵. راستی؛ درستی.
۶. [قدیمی] چیزی یا کسی را با دیگری قیاس کردن.
۷. [قدیمی] چیزی را نیک انگاشتن و شگفتی کردن.
۸. [قدیمی] عبرت گرفتن؛ پند گرفتن.
۹. (اسم) (اقتصاد) مبلغی که در بودجه برای کارهای مشخص درنظر گرفته میشود.