دیابتلغتنامه دهخدادیابت . [ ب ِ ] (فرانسوی ، اِ) دولاب . مرض قند. دیابت شیرین . بیماریی که بر اثر کم شدن ترشح أنسولین از سلولهای جزایر لانگرهانس در لوزالمعده بوجود می آید و با زیادی عطش ، زیادی ادرار، کم شدن وزن علی رغم اشتهای زیاد و گاهی خارش و جوشهای چرکی پوست همراه است .بیماری قند به عوامل
دیابتdiabetesواژههای مصوب فرهنگستاننوعی اختلال سوختوسازی که موجب تشنگی مفرط و فزونی تولید پیشاب شود متـ . بیماری قند
دیابتفرهنگ فارسی معین(بِ) [ فر. ] (اِ.) مرضی که به واسطة زیاد شدن مقدار قند خون تولید می گردد که موجب تشنگی مفرط و فزونی تولید پیشاب می شود، بیماری قند (فره ).
دیابیدلغتنامه دهخدادیابید. [ دَ ] (معرب ، اِ) و دیابوذ، ج ِ دیبوذ. (منتهی الارب ). رجوع به دیبوذ شود.
ضابطدیکشنری عربی به فارسیافسر , صاحب منصب , مامور , متصدي , افسر معين کردن , فرماندهي کردن , فرمان دادن
ضابطفرهنگ فارسی عمید۱. حفظکننده؛ نگهدارنده.۲. [قدیمی] حاکم؛ قائد.۳. [قدیمی] قوی؛ نیرومند.۴. [قدیمی] باهوش.
رژیم دیابتیdiabetic dietواژههای مصوب فرهنگستانرژیمی که برای پیشگیری از تبعات بیماری دیابت تجویز میشود
شبکیهآماس دیابتیdiabetic retinitisواژههای مصوب فرهنگستانشبکیهرنجوری (retinopathy) همراه با دیابت شیرین