خالغتنامه دهخداخا. (نف مرخم ) خای . نعت فاعلی از خائیدن . خاینده ، آنکه چیزی را بخاید: شکرخا. انگشت خا. رجوع به خائیدن شود. || (اِ) گوی را گویند که آبهای کثیف چون آب مطبخ و زی
چوخاگویش اصفهانی تکیه ای: --------- طاری: --------- طامه ای: --------- طرقی: --------- کشه ای: --------- نطنزی: -------
میلرابط سوپاپpush rod 2/ pushrod, valve push rodواژههای مصوب فرهنگستاندر موتورهای پایینبادامک (OHV)، میلهای که براثر چرخش میلبادامک، سوپاپها را ازطریق اسبک باز و بسته میکند