هر جانور بیدستوپا و خزنده با بدن نرم و بیاستخوان، مانند کرم خاکی، زالو، و امثال آنها.
〈 کرم ابریشم: (زیستشناسی) نوزاد کرمیشکل پروانه، با بدنی استوانهای و دارای حلقه که از برگ درخت توت تغذیه میکند و از پیلۀ آن الیاف ابریشمی تهیه میشود؛ کرم پیله؛ کرم بادامه.
〈 کرم خاردار: (زیستشناسی) = خاردار
〈 کرم رنگرزان: (زیستشناسی) = قرمزدانه
〈 کرم ساقهخوار: (زیستشناسی) حشرهای از آفات برنج.
〈 کرم شبتاب: (زیستشناسی) حشرهای باریک و زردرنگ از خانوادۀ سوسک که مادۀ آن از زیر شکم خود نور میتاباند؛ کرم شبافروز؛ شبچراغک؛ آتشک؛ آتشیزه؛ کمیچه.
〈 کرم کدو: (زیستشناسی) نوعی کرم انگلی دراز و نواریشکل که از طریق گوشت آلوده وارد بدن انسان میشود؛ کدودانه.
〈 کرم معده: (زیستشناسی) = آسکاریس
۱. بخشش، بخشندگی، بذل، جود، سخا، سخاوت
۲. بزرگواری، جوانمردی