چکانندهلغتنامه دهخداچکاننده . [ چ َ ن َ دَ / دِ ] (نف ) کسی یا چیزی که مایعی را قطره قطره فروچکاند. عامل چکانیدن . وسیله ٔ چکاندن . و رجوع به چکاندن و چکانیدن شود.
چکانندهفرهنگ فارسی عمید۱. ویژگی کسی که مایعی را چکهچکه در چیزی بریزد.۲. (اسم) وسیلهای که آب یا مایع دیگر را قطرهقطره بچکاند.
چکانندهفرهنگ فارسی معین(چَ نَ دِ) (ص فا.) 1 - کسی که مایعی را قطره قطره فرو چکاند. 2 - آلتی که آب یا مایع دیگر را چکه چکه بچکاند.
چکانفرهنگ فارسی عمید۱. =چکاندن۲. (صفت) چکنده.۳. (قید) در حال چکیدن.۴. چکاننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): قطرهچکان، خونچکان.