وعد و وعیدلغتنامه دهخداوعد و وعید. [ وَ دُ وَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) انذار و ترسانیدن کسی را از کردار و اعمال وی و نوید خیر و شر. (ناظم الاطباء) : ز توحید و قرآن و وعد و وعیدز تأیید و از رسمهای جدید. فردوسی .شب و روز در کار وعد و وعی
پیوتروکوفلغتنامه دهخداپیوتروکوف . [ ی ُ رُ کُف ْ ] (اِخ ) قصبه ای مرکز ایالت به لهستان . (قاموس الاعلام ترکی ).
پیوترو کوفلغتنامه دهخداپیوترو کوف . [ ی ُ رُ کُف ْ ] (اِخ ) ایالتی به لهستان از طرف شمال به ورشو، و از سوی مشرق به ادونه ، از جانب جنوب بکیلیچه ، و از جهت مغرب به ایالت کالیش محدود میباشد و 12250 هزار گز مربع مساحت دارد. (قاموس الاعلام ترکی ).
پیوترو کوفلغتنامه دهخداپیوترو کوف . [ ی ُ رُ کُف ْ ] (اِخ ) ایالتی به لهستان از طرف شمال به ورشو، و از سوی مشرق به ادونه ، از جانب جنوب بکیلیچه ، و از جهت مغرب به ایالت کالیش محدود میباشد و 12250 هزار گز مربع مساحت دارد. (قاموس الاعلام ترکی ).
پیوتروکوفلغتنامه دهخداپیوتروکوف . [ ی ُ رُ کُف ْ ] (اِخ ) قصبه ای مرکز ایالت به لهستان . (قاموس الاعلام ترکی ).