يُغْشَىٰفرهنگ واژگان قرآنپوشيده شده - احاطه شده ("يُغْشَىٰ عَلَيْهِ مِنَ ﭐلْمَوْتِ "يعني بيهوشي و غشوه مرگ او را فرا گرفته يا به عبارت ديگر در حال احتضار است ، در نتيجه مشاعر خود را از دست داده و چشمانش در حدقه بگردش درآمده باشد )
غیسیلغتنامه دهخداغیسی .[ غ َ ] (اِ) زردآلوی شیرین هسته که خشک آن را تنها یا در خورش میخورند. این کلمه را بقاف نوشتن غلط مشهور است چه احتمال اینکه منسوب به قیس نام عرب باشد بسیار بعید است . (از فرهنگ نظام ). رجوع به قیسی شود.
غسیلغتنامه دهخداغسی . [ غ َ سا ] (ع اِ) ج ِ غَساة. (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به غَساة شود.