نیولغتنامه دهخدانیو. (اِ) نوعی از دارچینی که به عربی قرفه خوانند. (ناظم الاطباء)(برهان قاطع) (از فرهنگ خطی ). راسن . (فرهنگ خطی ).
نیولغتنامه دهخدانیو. [ نیوْ ] (ص ) مرد دلیر و مردانه . (لغت فرس اسدی ) (اوبهی ). بهادر. (برهان قاطع). گرد. دلاور. (جهانگیری ). شجاع . دلیر. پهلوان . (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج ). دلیر مبارز. (صحاح الفرس ) : ز پیش شهنشاه برخاست گیوابا لشکری گشن و مردان ن
نیوفرهنگ فارسی عمید۱. جوان.۲. دلیر؛ پهلوان: ◻︎ به مستی چنین گفت یک روز گیو / به رستم که ای نامبردار نیو (فردوسی: ۲/۱۰۴).
موج نوnew wave, nouvelle vague (fr.), French new waveواژههای مصوب فرهنگستاننهضتی سینمایی در دهۀ 1950 در فرانسه که چند منتقد- فیلمساز جوان آن را بنیان گذاشتند و فیلمهایی ارزان با نگاهی انتقادی به سینمای کلاسیک فرانسه تولید کردند؛ بعداً برخی دیگر از کشورها، بهویژه انگلستان و آلمان، با تأثیرپذیری از این الگو جنبش مشابهی ایجاد کردند و اغلب نام موج نو بر خود نهادند
پادشاهی نوNew Kingdomواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ مصر باستان از سلسلۀ هجدهم تا بیستم حدود 1550 تا 1070 ق.م متـ . دورۀ پادشاهی نو
تایر نوnew tyreواژههای مصوب فرهنگستانتایر کارنکردهای که هنوز بر روی رینگ (rim) سوار نشده یا تایر کارکردهای که هنوز روکش نشده است
نیوسادلغتنامه دهخدانیوساد. (ص ) پاینده . بی زوال . (برهان قاطع) (انجمن آرا). ظاهراً از برساخته های فرقه ٔ آذرکیوان است .
نیوندیدنلغتنامه دهخدانیوندیدن . [ ن َ یو دی دَ ] (مص ) آمیختن . سرشتن و برتاختن و حمله بردن و دلیری نمودن . (ناظم الاطباء).
نیوکولغتنامه دهخدانیوکو. [ وَ ] (ص ) نیکو. (فرهنگ فارسی معین ) : و که نیوکوتر از خدای و از دین او. (تفسیر طبری ج 1 ص 104 از فرهنگ فارسی معین ).
نیوسادلغتنامه دهخدانیوساد. (ص ) پاینده . بی زوال . (برهان قاطع) (انجمن آرا). ظاهراً از برساخته های فرقه ٔ آذرکیوان است .
نیوندیدنلغتنامه دهخدانیوندیدن . [ ن َ یو دی دَ ] (مص ) آمیختن . سرشتن و برتاختن و حمله بردن و دلیری نمودن . (ناظم الاطباء).
نیوکولغتنامه دهخدانیوکو. [ وَ ] (ص ) نیکو. (فرهنگ فارسی معین ) : و که نیوکوتر از خدای و از دین او. (تفسیر طبری ج 1 ص 104 از فرهنگ فارسی معین ).
پنیولغتنامه دهخداپنیو. [ پ ِ ی ُ ] (اِخ ) اتین گابریل . کتاب شناس فرانسوی .مولد، آرک آن بارّوا بسال 1765م . و وفات در 1849.
رنیولغتنامه دهخدارنیو. [ رِ ی ُ ] (اِخ ) (1843 - 1871 م .). از نقاشان معروف فرانسه بود ودر جنگی که بین فرانسه و پروس واقع شد بقتل رسید.
رنیولغتنامه دهخدارنیو. [ رِ ی ُ ] (اِخ ) (1754 - 1829 م .). از نقاشان معروف فرانسه بود و آثار بسیار باارزشی از او در دست است .
رنیولغتنامه دهخدارنیو. [ رِ ی ُ ] (اِخ ) هانری ویکتور. (1810 - 1878 م .). از دانشمندان فیزیک وشیمی فرانسه بود. وی در اکس لاشاپل متولد شد و اکتشافات و تحقیقات مهمی در علم شیمی و علوم طبیعی دارد.
سان آنتونیولغتنامه دهخداسان آنتونیو. [ ت ُ ی ُ ] (اِخ ) شهری است از ایالات متحده ٔ آمریکا (تکزاس ) دارای 408400 تن سکنه . قشلاقی ، مرکز صنایع و کارخانجات و تجارت صادراتی است .