مولانالغتنامه دهخدامولانا. [ م َ ] (ع اِمرکب ) خواجه ٔ ما. آقای ما. (یادداشت مؤلف ). صاحب وآقای ما، و این کلمه را بیشتر در القاب مردم فاضل وبزرگ به کار می برده اند چنانکه در لقب خلفای فاطمیین مصر. رجوع به ابن خلکان (ج 1 ص 82)
مولانالغتنامه دهخدامولانا. [ م َ / مُو ] (اِخ ) جلال الدین محمد مولوی . لقب جلال الدین محمد بلخی رومی است .چون مطلق گویند مراد جلال الدین مولوی مؤلف مثنوی است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مولوی شود : دویی بگذار و در یک جلد کن جمع
مولانالغتنامه دهخدامولانا. [ م َ / مُو ] (اِخ ) لقب بهاءالدین محمدبن حسن خطیبی ملقب به سلطان العلماء و معروف به بهاء ولدو بهاءالدین ولد، عارف و فاضل نامی و از خلفای شیخ نجم الدین کبری و پدر مولانا جلال الدین مولوی بلخی بود.رجوع به بهاءالدین محمد و فیه مافیه ص <
مَوْلَانَافرهنگ واژگان قرآنناصر و ياري کننده و پشتیبان ما که عهده دار همه ی امور مربوط به ما است - مولاي ما -سرپرست و صاحب اختیارما (کلمه مولي به معناي ناصر و ياري کننده است ، و ليکن نه هر ناصر بلکه ناصري که تمامي امور منصور به عهده او است چون کلمه مولي از ماده ولايت است که به معناي عهدهداري و تصدي امر است ، کلمه مولي به معنا
مولانای بزرگلغتنامه دهخدامولانای بزرگ . [ م َ / مُو ی ِ ب ُ زُ ] (اِخ )لقب بهاءالدین محمد، پدر جلال الدین محمد عارف و شاعرنامدار. رجوع به بهاءالدین و فهرست فیه مافیه شود.
مولانای روملغتنامه دهخدامولانای روم . [ م َ/ مُو ی ِ ] (اِخ ) لقب مولانا جلال الدین محمد رومی بلخی معروف به مولوی . ذکر مولوی با لقب مولاناء روم در تاریخ گزیده که قریب شصت سال بعد از وفات مولوی تألیف شده است (یعنی در 730 هَ . ق .)
مولانای رومیلغتنامه دهخدامولانای رومی . [ م َ/ مُو ی ِ ] (اِخ ) لقب مولانا جلال الدین رومی بلخی معروف به مولوی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مولوی شود.
مولانای سمرقندیلغتنامه دهخدامولانای سمرقندی . [ م َ / مُو ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) ولد ارشد خواجه عصام الدین . وی مانند پدر سالهابه امر شیخ الاسلامی ماوراءالنهر مشغول بود. از کسب علوم بهره ٔ تمام داشت و در حل و فصل مهمات شرعی به امانت و دیانت مشهور بود. از پیروان و هواد
مولانای بزرگلغتنامه دهخدامولانای بزرگ . [ م َ / مُو ی ِ ب ُ زُ ] (اِخ )لقب بهاءالدین محمد، پدر جلال الدین محمد عارف و شاعرنامدار. رجوع به بهاءالدین و فهرست فیه مافیه شود.
مولانای روملغتنامه دهخدامولانای روم . [ م َ/ مُو ی ِ ] (اِخ ) لقب مولانا جلال الدین محمد رومی بلخی معروف به مولوی . ذکر مولوی با لقب مولاناء روم در تاریخ گزیده که قریب شصت سال بعد از وفات مولوی تألیف شده است (یعنی در 730 هَ . ق .)
مولانای رومیلغتنامه دهخدامولانای رومی . [ م َ/ مُو ی ِ ] (اِخ ) لقب مولانا جلال الدین رومی بلخی معروف به مولوی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مولوی شود.
مولانای سمرقندیلغتنامه دهخدامولانای سمرقندی . [ م َ / مُو ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) ولد ارشد خواجه عصام الدین . وی مانند پدر سالهابه امر شیخ الاسلامی ماوراءالنهر مشغول بود. از کسب علوم بهره ٔ تمام داشت و در حل و فصل مهمات شرعی به امانت و دیانت مشهور بود. از پیروان و هواد
خانقاه مولانا نظاملغتنامه دهخداخانقاه مولانا نظام . [ ن َ / ن ِ هَِ م َ / مُو ن ِ ] (اِخ ) نام موضعی بوده است در هرات و ملاشهاب نام در آن میزیسته است . (از مجالس النفایس امیرعلیشیر نوایی ص 70).
رامزافندیلغتنامه دهخدارامزافندی . [ م ِ اَ ف َ ] (اِخ ) از گویندگان نامی متأخر عثمانی و از پیروان مکتب مولانا بود و بسال 1202 هَ . ق . درگذشت . بیت زیر از اوست :گورن نور جمالن یا جلال الدین مولانااوقور اسم جلالن یا جلاالدین مولانا.(بیننده ٔ پرتو جمالت
جعفر تبریزیلغتنامه دهخداجعفر تبریزی . [ ج َ ف َ رِ ت َ ] (اِخ ) مولانا ... بایسنغری از خوشنویسان بزرگ روزگار تیموریان بوده و در درگاه بایسنغر میرزا نواده ٔ تیمور، میزیسته ونسبتش بدوست . صاحب حبیب السیر نوشته است : مولانا جعفرتبریزی در تحریر انواع خطوط درجه ٔ کمال حاصل داشت بتخصیص در نسخ تعلیق و مولا
ساشیلغتنامه دهخداساشی . (اِخ ) مولانا حمیدالدین ساشی ، از مشایخ عرفا بود، و ذکر او در انیس الطالبین بخاری آمده است : پاره ای بادام بگیر که به دریافت صحبت مولانا حمیدالدین ساشی میرویم . (انیس الطالبین نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ لغت نامه ص 187</span
مولانای بزرگلغتنامه دهخدامولانای بزرگ . [ م َ / مُو ی ِ ب ُ زُ ] (اِخ )لقب بهاءالدین محمد، پدر جلال الدین محمد عارف و شاعرنامدار. رجوع به بهاءالدین و فهرست فیه مافیه شود.
مولانای روملغتنامه دهخدامولانای روم . [ م َ/ مُو ی ِ ] (اِخ ) لقب مولانا جلال الدین محمد رومی بلخی معروف به مولوی . ذکر مولوی با لقب مولاناء روم در تاریخ گزیده که قریب شصت سال بعد از وفات مولوی تألیف شده است (یعنی در 730 هَ . ق .)
مولانای رومیلغتنامه دهخدامولانای رومی . [ م َ/ مُو ی ِ ] (اِخ ) لقب مولانا جلال الدین رومی بلخی معروف به مولوی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مولوی شود.
مولانای سمرقندیلغتنامه دهخدامولانای سمرقندی . [ م َ / مُو ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) ولد ارشد خواجه عصام الدین . وی مانند پدر سالهابه امر شیخ الاسلامی ماوراءالنهر مشغول بود. از کسب علوم بهره ٔ تمام داشت و در حل و فصل مهمات شرعی به امانت و دیانت مشهور بود. از پیروان و هواد