loudestدیکشنری انگلیسی به فارسیبا صدای بلند، بلند، رسا، پر سر و صدا، پر صدا، گوش خراش، بلند اوا، زرق و برق دار، پراواز، پر جلوه، پر هیاهو
leadedدیکشنری انگلیسی به فارسیسرباز، رهبری کردن، سوق دادن، هدایت کردن، سرب پوش کردن، با سرب اندودن، بردن، بران داشتن، راهنمایی کردن