غوریلغتنامه دهخداغوری . (اِخ ) (امیر...) ابن غیاث الدین . او پسر کوچک ملک غیاث الدین پیرعلی بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 433 - 434 شود.
غوریلغتنامه دهخداغوری . (اِخ ) محمدبن سام بن حسین . ملقب به غیاث الدین و مکنی به ابوالفتح . رجوع به غیاث الدین غوری محمدبن سام و تاریخ گزیده چ لندن ص 406، 408، 410، 411 و 825 شو
قوری آبادلغتنامه دهخداقوری آباد. (اِخ ) ده کوچکی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان آباده ، سکنه ٔ آن 50 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).