لغتنامه دهخدا
تبالة. [ ت َ ل َ ] (اِخ ) شهری است به یمن بسیار زراعت و فواکه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یاقوت آرد: گفته اند همان تباله ای است که نام آن در کتاب مسلم بن حجاج آمده است . موضعی است ببلاد یمن و گمان میکنم بجز تباله ٔ حجاج بن یوسف است زیرا تباله ٔ حجاج شهر