بچهای که از سر راه بردارند؛ کسی که پدر و مادرش معلوم نباشد؛ حرامزاده: ◻︎ ای سند چو استر چه نشینی تو بر استر / چون خویشتنی را نکند مرد مسخر (منجیک: شاعران بیدیوان: ۲۲۷).
۱. برگه، بنچاق، قباله، قواله، قولنامه، مدرک
۲. حجت، معیار، ملاک، مناط
۳. نمودار
۴. بهانه، دستاویز، مستمسک
دستک