سلوللغتنامه دهخداسلول . [ س ِل ْ لو ] (فرانسوی ، اِ) موجودات زنده با وجود اختلاف شکل و صفاتی که ظاهر میسازند همگی از عناصر کوچکی به اسم سلول ساخته شده اند که ساختمان آن در جانوران و گیاهان تقریباً به یک نوع است . علمی که مبنای آن بر تحقیق کیفیات سلولی است ، سیتولوژی نامیده شده که اساس زیست شن
سلولفرهنگ فارسی عمید۱. کوچکترین واحد سازندۀ بدن موجود زنده که میتواند بهطور مستقل عمل کند؛ یاخته.۲. زندان یکنفری.
سلولفرهنگ فارسی معین(س لُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - یاخته ، عنصر اصلی بدن در موجودات زنده . 2 - حجره ؛ اتاق کوچکی که زندانی در آن نگهداری می شود.
شلوللغتنامه دهخداشلول . [ ش َ ] (اِخ ) نام موضعی در حوالی مدینه . (ناظم الاطباء) (از معجم البلدان ).
شلوللغتنامه دهخداشلول . [ ش َ ] (ع ص ) تمام سال از زن و ماده شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مرد سبک در حاجت نیکوصحبت خوش ذات . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شلل و شلشل شود.
سلولزلغتنامه دهخداسلولز. [ س ِل ْ لو ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) جسمی است جامد، بی بو بی طعم و سفیدرنگ که در آب و الکل حل نمیشود وآن فراوانترین و مهمترین گلوسیدها است ، زیرا غشای سلول همه گیاهان از این ماده است . 55 درصد چوب و کاه جزو اعظم پنبه و کتان سلولز است . در
سلولوزفرهنگ فارسی عمیدجسمی جامد، سفید، بیبو، و بیطعم شبیه نشاسته که فقط در مایع شویتزر قابل حل است و مهمترین عنصر ساختمان گیاهان است.
سلولوئیدفرهنگ فارسی عمیدمادۀ پلاستیک بیرنگ و شفاف که از حل کردن نیترات سلولز و کافور در الکل و اتر بهدست میآید و بسیار قابل اشتعال است.
سلولزفرهنگ فارسی معین(س لُ لُ) [ فر. ] (اِ.) جسمی است جامد، بی بو، بی طعم و سفید رنگ ، در آب و الکل حل نمی شود،به طور طبیعی در سلول - های گیاهان وجود دارد که مهم ترین عنصر ساختمانِ آن هاست .
cellsدیکشنری انگلیسی به فارسیسلول ها، سلول، پیل، خانه، یاخته، حجره، باطری، حفره، زندان تکی، سلول یکنفری
سلولزلغتنامه دهخداسلولز. [ س ِل ْ لو ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) جسمی است جامد، بی بو بی طعم و سفیدرنگ که در آب و الکل حل نمیشود وآن فراوانترین و مهمترین گلوسیدها است ، زیرا غشای سلول همه گیاهان از این ماده است . 55 درصد چوب و کاه جزو اعظم پنبه و کتان سلولز است . در
سلولوزفرهنگ فارسی عمیدجسمی جامد، سفید، بیبو، و بیطعم شبیه نشاسته که فقط در مایع شویتزر قابل حل است و مهمترین عنصر ساختمان گیاهان است.
سلولوئیدفرهنگ فارسی عمیدمادۀ پلاستیک بیرنگ و شفاف که از حل کردن نیترات سلولز و کافور در الکل و اتر بهدست میآید و بسیار قابل اشتعال است.
مسلوللغتنامه دهخدامسلول . [ م َ ] (ع ص ) شمشیر برکشیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برکشیده شده و برآورده شده . (آنندراج ) (غیاث ). آهیخته . کشیده . برآهیخته . آخته .آهخته . برکشیده (تیغ و جز آن ). برهنه . عریان . مُشهَّر. هر چیزی کشیده شده . (دهار) : شمشیر رعایت جم