۱. چرخ چاه؛ چرخ چوبی با دول و ریسمان که با آن آب از چاه میکشند: ◻︎ به چرخ اندر آیند دولابوار / چو دولاب بر خود بگریند زار (سعدی۱: ۱۱۲)، ◻︎ چو شوریدگان میپرستی کنند / بر آواز دولاب مستی کنند (سعدی۱: ۱۱۲).
۲. گنجه و اشکاف کوچک دردار که توی دیوار درست میکنند؛ دولابه.
۳. [قدیمی، مجاز] آسمان؛ چرخ؛ فلک.
۴. [قدیمی] آنچه بر محوری بچرخد.
bin, chest, closet, larder, pantry, windlass