خظیةلغتنامه دهخداخظیة. [ خ َ ی َ ] (ع ص ) آگنده گوشت . (از منتهی الارب ). مؤنث خظی .- امراة خظیه بظیه ؛زن آگنده گوشت . (منتهی الارب ).
خیزهلغتنامه دهخداخیزه . [ زَ / زِ ] (اِمص ) خیز. خیزش . عمل خیزیدن .- کون خیزه ؛ نوعی رفتار است که شخص خاصه کودک در حال نشستن با لغزانیدن لگن خاصره و دو پا از نقطه ای بنقطه دیگر می رود.
خزعلغتنامه دهخداخزع . [ خ َ ] (ع مص ) واپس ایستادن . (از تاج المصادر بیهقی ). تخلف کردن از یاران . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). || بریدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بخش بخش کردن چیزی را. (یادداشت بخط مؤلف ).
خزهلغتنامه دهخداخزه . [ خ َ زِ ] (اِ) پاروب کشتی رانی . (از ناظم الاطباء). || پاروب . (از ناظم الاطباء). || گیاهی کوچک از دسته ٔ بریوفیت ها || رستنی که در جاهای نمناک چون سنگهای مرطوب یا بدنه ٔ درختان مرطوب سبز شود. (یادداشت بخط مؤلف ). شکوفه سنگ .
خزیهلغتنامه دهخداخزیه . [ خ َ / خ ِزْ ی َ ] (ع اِ) بلا. (یادداشت بخطمؤلف ). || گناه . (یادداشت بخط مؤلف ).
تخظیةلغتنامه دهخداتخظیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) اخظاء. سطبر و درشت گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).