حصةدیکشنری عربی به فارسیسهم , جيره , تسهيم , تدبير کردن , درست کردن , اختراع کردن , تعبيه کردن , وصيت نامه , ارث بري , ارث گذاري , سهميه , بنيچه , مقدار جيره روزانه , خارج قسمت , سهم د
حصةلغتنامه دهخداحصة. [ ح ِص ْ ص َ ] (ع اِ) بهر. بخش . نصیب . سهم . حظ. قسمت . قسم . بهره . نیاوه . (مهذب الاسماء). بخشش . رسد. رصد. (لغت شوشتری ). تیر. پرگاله . لخت : داری از ر