تفسیردانلغتنامه دهخداتفسیردان . [ ت َ ] (نف مرکب ) کسی که علم تفسیر داند. عالم به علم تفسیر. مفسر : زیان میکند مرد تفسیردان که علم و ادب میفروشد به نان . (بوستان ).رجوع به تفسیر و ترکیب های آن شود.
باکثیرلغتنامه دهخداباکثیر. [ ک َ ] (اِخ ) عبدالمعطی بن حسن بن عبداﷲ باکثیر مکی حضرمی . محدث و تفسیردان بود، بسال 905 هَ . ق . در مکه تولد یافت و در احمدآباد هند درگذشت (989 هَ . ق .). از اوست : «اسماء رجال البخاری » که ناتمام م
دانلغتنامه دهخدادان . (نف مرخم ) مخفف داننده است ، صفت فاعلی از دانستن . ترکیبات ذیل که بترتیب الفباء مرتب داشته شده شاهد این معنی کلمه ٔ دان است در ترکیب با کلمات دیگر:- آداب دان ؛ داننده ٔ آداب . آشنا به آداب . رسم دان .- ادادان ؛ د