تانکرلغتنامه دهخداتانکر. [ ک ِ ] (انگلیسی ، اِ) مأخوذ از انگلیسی و در فارسی جدید متداول است . انبار آهنی محدب که بر روی کامیون قرار دهند و آن را پر از نفت یا بنزین یا آب کنند برای نقل از مکانی بمکان دیگر. رجوع به تانک (خزانه ٔ آب و نفت ...) شود.
تانکرفرهنگ فارسی معین(کِ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی خودرو باری که بر روی شاسی آن مخزنی فولادی برای حمل مایعات نصب شده باشد، باری مخزنی . (فره ).
تانکرتلغتنامه دهخداتانکرت . [ ک َ ] (اِخ ) شهری است بمغرب که تا «تلمسان » دو منزل راه است . (معجم البلدان ج 2 ص 354).
تانکردلغتنامه دهخداتانکرد. [ رِ ] (اِخ ) پسرعموی «بوهمند اول » و نوه ٔ دختری «ربرت گیسکارد» و پسر «مارکیسوس » و از مسیحیان جنوب ایتالیا (سیسیل ، صقلیه ) و از قهرمانان اولین جنگ صلیبی و اشغال اورشلیم بود. وی در سال 1096 م . با «بوهمنداول » به قسطنطنیه رفت و از ه
تانکرتلغتنامه دهخداتانکرت . [ ک َ ] (اِخ ) شهری است بمغرب که تا «تلمسان » دو منزل راه است . (معجم البلدان ج 2 ص 354).
تانکردلغتنامه دهخداتانکرد. [ رِ ] (اِخ ) پسرعموی «بوهمند اول » و نوه ٔ دختری «ربرت گیسکارد» و پسر «مارکیسوس » و از مسیحیان جنوب ایتالیا (سیسیل ، صقلیه ) و از قهرمانان اولین جنگ صلیبی و اشغال اورشلیم بود. وی در سال 1096 م . با «بوهمنداول » به قسطنطنیه رفت و از ه