لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن مفدوح . در نام پدرش یعنی مفدوح دو قول دیگر است که طبق یکی از آن دو قول مجدوح است و طبق قول دیگر مخروج . او از انس و جز او روایت میکند. یزیدبن هارون او را کاذب میداند. ابوحاتم او را ضعیف دانسته و به چیزی نمی گیرد. نسائی او را متروک میداند. ابن عدی کنیه